بهطور معمول ارتباط متقابل بین والدین و فرزندان در دوران بلوغ کاهش مییابد زیرا یک سلسله تغییرات طبیعی (دوری از فعالیتهای خانوادگی، کاهش ارتباط با خانواده، سپری کردن بیشتراوقات با دوستان در خارج از خانه) در این سنین اتفاق میافتد.برخی از والدین، رفتارهای ناشایست و اشتباهات فرزندانشان را بیش از رفتارهای شایسته و موفقیتهای آنان مورد توجه قرار میدهند.
این روحیه در دوران بلوغ فرزندان بیشتر ظاهر میشود و نوجوانان شکایت دارند که هر باروالدینشان صحبتی با آنها میکنند در حال ایراد گرفتن یا نصیحت کردن آنها هستند. این مساله در اثر کاهش ارتباطات متقابل بین والدین و فرزندان شدیدتر میشود.
منفیبافی و بزرگنمایی نقاط ضعف فرزندتان شرایطی فراهم میآورد که در آن ، تنها پاداش رفتار نیک فرزندتان این خواهد بود که تنبیه نشود
دیدن نقاط ضعف و تنبیه کردن بچهها لازم است ، ولی نباید به گونهای باشد که نقاط قوت و موفقیتهای آنها را از نظر پنهان کند. عمده کردن نقاط ضعف نوجوانان موجب پیدایش مشکلاتی میشود که رفتارهای خاص دوران بلوغ را تشدید میکند.
رشد جسمی نوجوانان مانع از موثر بودن زور در تربیت آنها میشود با وجود آنکه همه میدانیم کودکان به مرور زمان بزرگ شده و رشد طبیعی میکنند ولی از این واقعیت غافل شده و سعی میکنیم با استفاده از ترس و ارعاب آنها را تربیت کنیم . شما به دلیل اینکه از کودکان قویتر هستید ممکن است بتوانید با ترس و ارعاب آنها را به انجام کارهایی وادار کنید .
به تدریج که فرزند شما رشد میکند و به سن بلوغ میرسد برتری جسمی شما کارایی خود را از دست مید هد و زد و خورد نیز قادر به کنترل یک نوجوان نخواهد بود در حالی که سن بلوغ دورهای است که شما نیاز بیشتری به کنترل فرزندتان دارید .استفاده از ترس و ارعاب روش خوبی برای کنترل رفتار نوجوانان نیست زیرا آنها بهطور معمول ترسی از والدین خود ندارند و با آنها درگیر میشوند.
عصبانیت، کلهشقی و تمرد
زیاد شدن فاصله بین والدین و فرزندان
حال اگر برخورد مناسبی با آنها صورت نگیرد، حالت روحی آنها تشدید شده و فاصلهشان با دیگر افراد خانواده افزایش مییابد بهطوری که کمتر با والدین خود حرف میزنند، بیشتر اوقات را در اتاق خود میگذرانند و سعی میکنند با والدین خود بر خورد نداشته باشند.
فرار از مشکلات و اجتناب از برخورد کردن
اگر در بازی همیشه شکست بخوریم یا هر بار که غذایی تهیه میکنیم مورد انتقاد قرار بگیرد، ممکن است از بازی کردن یا غذا پختن فرار کنیم.
نوجوانان نیز چنین حالتی دارند و هنگامی که با تنبیه و مجازات مواجه شوند از رفتاری که موجب تنبیه آنها شده است دوری میکنند
اگر هر بار که فرزند شما چمنها را کوتاه میکند به او ایراد بگیرید، به جای آن که کارش را اصلاح کند چمنزنی را ترک خواهد کرد. اگر برای تقویت فرزندتان در انجام تکلیفهای درسی سر او داد بزنید و مداوم او را نصیحت کنید، فرزند شما ممکن است در مدرسه رفتن و تحصیل کردن تجدیدنظر کند.
رفتارهایی چون فرار از خانه، دروغگویی و فرار از حقیقت که بسیاری از مواقع در نوجوانان مشاهده میشود، اغلب در اثر برخوردهای نادرست یادشده با آنها بهوجود میآید، از اینرو در صورت مشاهده این رفتارها در فرزند خود، برخوردی را که با او داشتهاید بازنگری کنید، چنانچه شیوه شما بیشتر بر تنبیه و مجازات متکی باشد، چنین واکنشهایی طبیعی خواهد بود
موثر نبودن تنبیه و مجازات
ممکن است با همه ی نوباوگان برخوردی یکسان داشته باشیم، مثلاً تنبیه کردن در مورد بعضی از کودکان موثر است ولی در مورد برخی دیگر کارایی نداشته و وضعیت را بدتر میکند. در مورد کودکانی که روحیهای سرکش دارند، باید از روش تنبیه اجتناب ورزید و از شیوه جایزه و تسامح استفاده کرد.
عصبانیت، ضدیت و سرکش بودن، روحیاتی هستند که در بیشتر نوجوانان مشاهده میشود .
استفاده از روش تنبیه و مجازات و ترساندن در مورد بسیاری از کودکان کارایی دارد ولی هنگامی که همین کودکان به سن بلوغ میرسند، کارایی این روشها از میان میرود زیرا شخصیت کودک تغییر کرده است
مقابله به مثل در نوجوانان
برخی والدین به من مراجعه کرده و میگویند : «هر بار پسرم را کتک میزنم او هم با من مقابله میکند» یا «هر بار که سر دخترم فریاد میزنم او هم بر سر من فریاد میزند». پیشنهاد من به این والدین این است که پسرتان را کتک نزنید و بر سر دخترتان فریاد نکشید. رفتار والدین الگویی برای کودکان است. به این پدیده «تئوری الگوسازی در یادگیری» میگویند که موجب میشود تا کودکان، رفتاری را که از والدین خود آموختهاند در مورد خود آنها به کار ببرند. والدینی که برای ارتباط با فرزندشان از روشهایی چون داد زدن، دعوا کردن و... استفاده میکنند فرزندان آنها نیز چنین شیوههایی را در برخورد با والدین، خواهر و برادر و یا دوستان خود به کار میگیرند.
گاهی اوقات نوجوانان رفتاری خاص از خود ظاهر میسازند تا توجه دیگران را به خود جلب کنند . این پدیده ممکن است بهطور خودآگاه و یا ناخودآگاه صورت گیرد اما به هر حال برای برانگیختن واکنشهایی خاص در والدین میباشد. در برخورد با چنین مواردی باید آنها را نادیده گرفت و از روش تسامح استفاده کرد.
رفتارهای یادشده در سنین بلوغ طبیعی محسوب میشود ولی در صورت عمده شدن نقاط ضعف فرزندتان، این حالات روحی تشدید شده و او را در موضع ضدیت و لجاجت قرار میدهد که در این حال، وی با هر چیزی مخالفت میکند و موجب بروز مشکلاتی در بین اعضای خانواده میشود